آباد
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /آباد/
صفت ویرایش
آباد
- ویژگی جایی که دارای آب و گیاه فراوان است. جایی که دارای وسایل زندگی است و مردم در آن سکونت دارند.
- معمور، دایر. مزروع، کاشته. پر، سرشار. سالم. منظم، سامان. شادمان، خرم. مرفه.
ریشه شناسی۲ ویرایش
- عربی
اسم ویرایش
آباد
- (جمعِ): ابد، جاوید بودنها.
برگردانها ویرایش
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن