فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • [آمیخ/تَن]

  فعل ویرایش

آمیختن

  1. ترکیب کردن.

  مصدر متعدی ویرایش

  1. درهم کردن یا شدن، مخلوط کردن یا شدن.
  2. معاشرت.
  3. همخوابگی.
  4. جفت گی.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین