آکله
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- عربی
آوایش ویرایش
- /آکِلِه/
اسم ویرایش
آکِلِه
- (پزشکی): خوره، جذام.
- این ناخوشی ... نمیدانم آکله است ... یا چه کوفتی است. «صادقهدایت»
صفت ویرایش
- (گفتگو): ویژگی زن گستاخ و پرور. مؤنث آکل، خورنده.
- آکله است نمیشود با او طرف شد.
اسم ویرایش
آکُلِه
- نوعی برنج.
کنایه ویرایش
- آکِلِه کنایه از: زن زشت و بد ترکیب.
واژههای مشتق شده ویرایش
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین