(~.)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

اسم ویرایش

  1. ضربة محکم و سریع به توپ برای رد کردن توپ به محوطة حریف از روی تور، اسبک، آبشار.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

(اِ پَ)

(اِمصغ.)

  1. اسبک:
  2. اسب چوبین یا گلین که کودکان برای بازی می‌سازند.
  3. یکی از اندام‌های اسطرلاب.
  4. خیمه بزرگ.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین