فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • [اَن/داختن]

  مصدر متعدی ویرایش

انداختن

  1. افکندن، پرتاب کردن.
  2. چیزی را به هدف زدن، هدف قرار دادن.
  3. در جایی منزل کردن.
  4. راندن، طرد کردن.
  5. فرش کردن، گستردن.
  6. مقدّر ساختن.

  انداختنی ویرایش

  1. جنس نامرغوب را به جای جنس خوب فروختن، کلاه گذاشتن.
  2. طرح کردن، مطرح ساختن.

  مصدر لازم ویرایش

  1. مشورت کردن.
  2. کاستن، کسر کردن.

  فعل ویرایش

  1. افکندن. افگندن. پرت کردن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین