فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /اِیست/گاه/

  اسم مرکب ویرایش

ایستگاه

  1. منسوب به ایست؛ جای ایستادن وسایل نقلیه عمومی برای سوار و پیاده کردن مسافر یا تخلیه بار.
  2. ایستگاه فضایی ماهواره‌ای بزرگ و مجهز برای گردش بلندمدت در مدار زمین به صورت پایگاهی برای انجام مأموریت‌های اکتشافی، تحقیقات علمی، تعمیر ماهواره و مانند آن.
  3. ایستگاه صلواتی محل خاصی از جنبه مذهبی که در آن جا مواد خوراکی را با گفتن صلوات بدون پرداخت وجهی دریافت می‌کنند.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن