فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • تَوانِستَن/

  مصدر لازم ویرایش

توانستن

  1. بن مضارع توان؛ توانایی انجام کاری را داشتن، از عهده انجام کاری برآمدن، قدرت داشتن. توانایی داشتن، قادر بودن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن