تیغ
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /تِیغ/
اسم ویرایش
تیغ
- شمشیر، هر چیز بُرُنده.
- یکی تیغ زد زود بر گردنش/ به دو نیمه شد خسروانی تنش «فردوسی»
- بلندی کوه، تیغه کوه. خار، خارچه.
مثل ویرایش
- تیغ کسی بریدن کنایه از: کارآیی داشتن، قدرت داشتن.
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه