جلد
(جِ)
عربی ویرایش
- پوست.
- چیزی که کتاب، دفتر و مانند آن را پوشش دهد، جلد کتاب، جلد دف
فارسی ویرایش
جَلْد :(jald) در گویش گنابادی یعنی اسیر ، توقیف شده ، شکار ، گمراه
ریشهشناسی ویرایش
- توی ~ کسی رفتن کسی را وسوسه کردن و از کاری منصرف ساختن یا به کاری برانگیختن.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
(جَ)
ریشهشناسی ویرایش
صفت ویرایش
- چابک.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
صفت ویرایش
برگردانها ویرایش
|
اسم ویرایش
برگردانها ویرایش
|
برگردانها ویرایش
|
- ایتالیایی
اسم ویرایش
اسم ویرایش
- انگلیسی
- yare