(خِ قِ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  1. خرقة

اسم ویرایش

  1. جامه‌ای که از تکه پارچه‌های گوناگون دوخته شود.
  2. جبة مخصوص درویشان.

(کن.)

  1. جسد، تن.
  2. خال.

جمع ویرایش

  1. خَرَ

قید ویرایش

  1. ~تهی کردن کنایه از: مردن. ؛ ~درانداختن از خود بیرون شدن، مجرد شدن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها ویرایش

انگلیسی
stole