خوابیدن
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /خابیدَن/
اسکل ویرایش
خوابیدن
- به سیک رفتن.
- آرام گرفتن.
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | خوابیدن | ||||||
بن ماضی | خوابید | ||||||
بن مضارع | خواب | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | خوابیدم | خوابیدی | خوابید | خوابیدیم | خوابیدید | خوابیدند | |
استمراری | میخوابیدم | میخوابیدی | میخوابید | میخوابیدیم | میخوابیدید | میخوابیدند | |
کامل | خوابیده بودم | خوابیده بودی | خوابیده بود | خوابیده بودیم | خوابیده بودید | خوابیده بودند | |
التزامی | خوابیده باشم | خوابیده باشی | خوابیده باشد | خوابیده باشیم | خوابیده باشید | خوابیده باشند | |
مستمر | داشتم میخوابیدم | داشتی میخوابیدی | داشت میخوابید | داشتیم میخوابیدیم | داشتید میخوابیدید | داشتند میخوابیدند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | خوابم | خوابی | خوابد | خوابیم | خوابید | خوابند | |
استمراری | میخوابم | میخوابی | میخوابد | میخوابیم | میخوابید | میخوابند | |
کامل | خوابیدهام | خوابیدهای | خوابیده/خوابیدهاست | خوابیدهایم | خوابیدهاید | خوابیدهاند | |
ملموس | دارم میخوابم | داری میخوابی | دارد میخوابد | داریم میخوابیم | دارید میخوابید | دارند میخوابند | |
التزامی | بخوابم | بخوابی | بخوابد | بخوابیم | بخوابید | بخوابند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم خوابید | خواهی خوابید | خواهد خوابید | خواهیم خوابید | خواهید خوابید | خواهند خوابید | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بخواب | بخوابید | |||||
نهی | نخواب | نخوابید |
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین