فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • [خوانْدَن]

 مصدرمتعدی ویرایش

خواندن

  1. قرائت کردن، فهمیدن معنای مطالب نوشته یا چاپ شده از طریق تشخیص و باز‌شناسی حروف و علایم تشکیل دهنده آن.
  2. آواز خواندن.
  3. دعوت کردن.
  4. آموختن، یاد گرفتن.
  5. فهمیدن، تشخیص دادن.

 فعل ویرایش

خواندن

واژه‌های مشتق‌شده ویرایش

خواندن

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین