فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /زَنگ/زَدَن/

  مصدر فعل لازم ویرایش

زنگ‌زدن

  1. (مواد): ایجاد شدن قشری از اکسید آهن بر روی سطح آهن یا بعضی آلیاژهای آن؛ زنگار گرفتن فلز و آیینه و مانند آن.
  2. (گفتگو): تماس تلفنی با کسی و گفتگو با آن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن