فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /زِیر/

  اسم ویرایش

زیر

  1. آن بخش از هر چیزی که رو بسوی زمین دارد؛ پایین.
  2. صدای نازک.

  استعاره ویرایش

  1. زیر بار رفتن کار یا وضع سختی را پذیرفتن.
  2. زیر پا گذاشتن: بی اعتنایی کردن، اهمیت ندادن.
  3. زیر چیزی را زدن: آن را انکار کردن.
  4. زیر سیبلی رد کردن: نادیده گرفتن.

واژه‌های مشتق شده ویرایش

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین