زیر
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /زِیر/
اسم ویرایش
زیر
استعاره ویرایش
- زیر بار رفتن کار یا وضع سختی را پذیرفتن.
- زیر پا گذاشتن: بی اعتنایی کردن، اهمیت ندادن.
- زیر چیزی را زدن: آن را انکار کردن.
- زیر سیبلی رد کردن: نادیده گرفتن.
واژههای مشتق شده ویرایش
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین