خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
سالخورده
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
صفت مفعولی
۱.۱.۱
منابع
۱.۱.۲
برگردانها
فارسی
ویرایش
(دِ)
صفت مفعولی
ویرایش
پیر، کهنسال.
کهنه، قدیمی.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایش
انگلیسی:
ancient
انگلیسی
worm eaten
senile
old
hoary
elderly
aging
aged
superannuate
decrepit