سایه
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /سایِه/
اسم ویرایش
سایه
- (فیزیک): تاریکی نسبی که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در یک سطح یا در فضا ایجاد نیشود، مقابل روشن.
- محیط تاریکی که در اثر قرار گرفتن جسم تیره در برابر نور ایجاد میشود؛ شبح.
- از اسامی زنانه ایرانی.
- پناه، حمایت.
مثال ویرایش
- سایه کسی را با تیر زدن کنایه از: سخت با او دشمن بودن. #زیر سایه کسی بودن: مورد حمایت و توجه او بودن.
زبان دیگر ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- بهاری
اسم ویرایش
- شمار، شمارش، شمارش تعدادی از یک چیز مانند تعداد گردو؛ سایوار یعنی شمارش دارد.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن