سن
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
آوایش ویرایش
- /سَن/
اسم ویرایش
سن
- گیاهی است که بر درختان پیچد، عشقه، سرند، کشور.
- واژه ی سن با واژه ی سناتور هم ریشه است زیرا واژه پارسی کهن hanata و واژه ی پهلوی شنات ŝināt به معنی سال و سنه با تغییری در حرف ش که به س بدل شده ( خروش /خروس ) واژه ی پهلوی شنات به سنات بدل شده به زبان لاتین وارد شده بنابراین در لاتین سناتور معنی مسن ، و کهنسال و در معنی امروزی ریش سفید معنی می دهد .
ریشه شناسی ۲ ویرایش
اسم ویرایش
سِن
- سالشمارهای زندگی انسان یا موجود زنده دیگر، مدت عمر.
- بخشی از سالن نمایش که معمولا بلندتر از کف سالن است و برنامه در آن، اجرا میشود.
- (جانوری): حشرهای که آفت گیاهان بویژه گندم و برخی درختان مانند گلابی و سیب تخمریزی میکند.
آوایش ویرایش
ضمیر ویرایش
سَن
- تو، شما. دوم شخص مفرد.
آوایش ویرایش
- /س نُ/
اسم ویرایش
- دندان.
- عُمر.
زبان دیگر ویرایش
- فرانسوی
اسم ویرایش
سِن
- صحنه نمایش.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن