سو (جمع سوs)==فارسی==

ریشه شناسی ویرایش

پهلوی

از فارسی میانه swk' (sōg، «سوختن، احتراق»). مربوط به سوختن‏ (سوکستان، «سوزاندن»). مازندرانی سو (سو)، سوسو (سوسو، «روشن، روشنگر») را مقایسه کنید.

آوایش ویرایش

  • [سو]

اسم ویرایش

سو

  1. نام قوم باستانی و احتمالا ایرانی ساکن پیرامون دریاچه اورمیه.
    قوم سو، سوباریان که مترادف با هوریان انگاشته شده و از سال ۲۹۴۶ تا ۲۰۴۶ پ. م. آراد-ناننار اکدی بر آن سیطره داشته است.

فارسی ویرایش

  اسم ویرایش

  1. سوی، سون، اسو
  2. طرف؛ جانب؛ کنار.
  3. [قدیمی] نزد.
  4. [مقابلِ تاریکی] روشنایی.
  5. [مقابلِ زیان] [قدیمی] سود؛ نفع.
  6. گویش گنابادی: بینایی، چشم‌ها، دید داشتن.

ترکی ویرایش

  اسم ویرایش

  1. به معنی آب آشامیدنی.

عربی ویرایش

  اسم ویرایش

  1. بدی؛ شر؛ آفت؛ فساد.
  2. جمع: اَسواء

صفت ویرایش

  1. بد.

––––

برگردان‌ها ویرایش