فارسی ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • نیاهندوایرانی
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ غلام دارد

آوایش ویرایش

  • /غُل/آم/

  اسم ویرایش

غلام

  1. پادو، نوکر، بنده، اجیر.
  2. پسر، پسری که ریش در نیاورده باشد.
    غلام ممکن است به دو بخش غُل - آم قابل تجزیه باشد، ولی شیوه درست تلفظ آن به زبان معیار باستان غُلؤم به معنی بازوی‌من است. در واقع کهنسالان دوران باستان بویژه در سفر کاروانی نیاز کمک بالینی داشتند، آفتابه آوردن، عصا آوردن، کمک به سوار شدن و پیاده شدن همه نیاز به کمک داشت و در واقع پادو یا اجیر شده بازوی او یعنی غلام او بود.

زبان دیگر ویرایش

  • عربی

  صفت ویرایش

  1. برده. نوکر. رعیت. خدمتکار. خدمتگزار.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین