قاق
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
اسم ویرایش
- گوشت خشک کرده که آن را بریان کرده خورند، قدید.
- میوة خشک که هستة آن را درآورده بخشکانند.
- برکة بزرگ.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
صفت ویرایش
- خشک.
- اسبی که در مسابقه عقب میماند.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
اسم ویرایش
- لهجهٔ هراتی: هر چیزی که نازک و خشک باشد، مانند( نان خشک وغیره.
قاق به آدم لاغر نیز گفته می شود.