مر
فارسی ویرایش
ریشه شناسی ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- [مَر]
اسم ویرایش
مر
- پیمانه، اندازه.
- شماره، حساب.
- توجیح آن دشوار است از آغاز شاهنامه در حکایت کیومرث وجود دارد یعنی اینکه اصطلاحی بسیار کهن و گنگ است.
- گرفتند مر یکدگر را کنار ..... ز هر دو برآمد خروشی بزار
- برفت و جهان مر دری ماند ازوی ..... نگر تا کرا نزد او آبروی
- گرفتند مر یکدگر را کنار ..... ز هر دو برآمد خروشی بزار
حرف ویرایش
- به معنی برای.
- گاهی زائد است و تنها برای زینت کلام میآید.
ریشهشناسی ۲ ویرایش
- عربی
مصدر لازم ویرایش
- (مُ رّ): گذشتن، گذشتن بر چیزی.
صفت ویرایش
- تلخ.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|