فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

آوایش ویرایش

  • /مَلَنگ/

  اسم ویرایش

ملنگ

  1. دهی از بخش میان کنگی است که در شهرستان زابل واقع است.
  2. شهری است واقع در جزیره جاوه از کشور اندونزی.

  صفت ویرایش

ملنگ

  1. سرخوش، مست.
  2. به معنی سر و پا برهنه. مردم سر و پا برهنه و مجرد.

  مثال ویرایش

  1. مست، سرخوش. در فرهنگ رشیدی گوید: مردم سر و پا برهنه و مجرد و بیت کاتبی را شاهد آورده و غلط است ، ملنگ همان طافح صفت مست است و بس (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
  2. مست و ملنگ: مست طافح (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
  3. سرخوش. بانشاط (فرهنگ لغات عامیانه جمال‌زاده)

زبان دیگر ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • نیاهندوایرانی

آوایش ویرایش

  • /مَل/اَنگ/

  صفت ویرایش

  1. در زبان معیار باستان، احتمالا به معنی مردم چانه‌لغ، پرحرف، بیهوده‌گو.
    ملنگ ممکن است از دو کلمه خالص مَل - اَنگ درست شده باشد، و مَل نشانه ملت ولی در آن زمان تعدد آن به اندازه یک قبیله و اَنگ به مفهوم فَک، چانه یا همان مکانیزم صحبت است.

مترادف‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین