موس
(مُ وْ)
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
اسم ویرایش
دستگاه الکترونیکی کوچکی که به رایانه متصل شود و با حرکت دادن آن بتوان مکان نما را روی صفحة نمایش جا به جا کرد و با دکمههای آن به سیستم فرمانهایی داد، موشی. (فره)
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
اسم ویرایش
- کپل، سرین، باسن، کون.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
برگردانها ویرایش
- انگلیسی
- sniff