مست
(تغییرمسیر از مَس)
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- [مُست]
اسم ویرایش
مست
ریشه شناسی۲ ویرایش
- نیاهندوایرانی
صفت ویرایش
مَست
- شرابخورده، خارجشده از حالت طبیعی به علت خوردن شراب.
- بیهوش، مدهوش.
- کسی که به علت داشتن مال و مقام و غیره بسیار مغرور باشد. ~ و ملنگ (عامیانه)
- شاد و خوشحال و سردماغ.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین