بگذارم

فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /گُذاشتَن/

  مصدر فعل متعدی ویرایش

گذاشتن

  1. نهادن، قرار دادن چیزی در جایی. عبور دادن، گذرانیدن. سپری کردن.

  مصدر لازم ویرایش

  1. عبور کردن. اجازه دادن، مهلت دادن. واگذاشتن، تسلیم کردن. وضع کردن، تأسیس کردن. به جا گذاشتن، باقی گذاشتن. ترک کردن، رها کردن. عفو کردن، بخشودن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین