گرفتن
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /گِرِفتَن/
مصدر فعل متعدی ویرایش
گرفتن
- با دست یا با وسیلهای چیزی یا کسی را نگهداشتن، دست یا وسیلهای را به چیزی یا کسی گیر دادن و آن را نگهداشتن. ستاندن به چنگ آوردن، دریافت کردن.
ریشهشناسی ویرایش
- پهلوی: garaftan، پارسی باستان: ریشه گْرَب(grab) (گرفتن)، ماده مضارع گَربایَ (garbāya)، اوستایی: ریشه گْرَب (-grab) (گرفتن، ستاندن)، ماده مضارع(-gәrәbaya)، از ایرانی باستان: ریشه (-grab) (گرفتن، نگه داشتن)، مشتق از هندواروپایی: ریشه (-ghrebh)/(-gherbh) با گسترش ريشه به صورت (-ghrebhā)
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین