فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  • گنگ

ریشه‌شناسی ۱ ویرایش

آوایش ویرایش

  • (گُ)

صفت ویرایش

گنگ

  1. لال، بی زبان.
  2. نیکو، خوب، زیبا.

ریشه‌شناسی ۲ ویرایش

آوایش ویرایش

  • (گَ)

اسم ویرایش

گنگ

  1. خمیده، کج، کوژ (مادرزاد و غیره)
  2. لولة سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می‌گذاشتند.
  3. جزیره.
  4. بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می‌رسد و بن موها می‌خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی‌شود.
  5. کنگ: امرد قوی جثه.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

پهلوی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

آوایش ویرایش

صفت ویرایش

گنگ

  1. ~ به معنی گشاد، مانند انگشتری که برای انگشت بزرگ باشد یا شلواری که برای تن بزرگ باشد.
    بؤ شالوار منهَ گنگ نِه
    این شلوار به من بزرگ است.

برگردان‌ها ویرایش

ایتالیایی

صفت ویرایش

muto

انگلیسی
whist