گو
فارسی ویرایش
ریشه شناسی ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- [گو]، [گَو]
اسم ویرایش
گو
- (گَ):هر چیز گرد و گلوله مانند.
- (گُ): گوی که آن را با چوگان بزنند.
- (گُ): زمین آماده شخم زدن.
- (گَ، گُ): زمین پست، مغاک، گودال.
- گُو :(gow) در گویش گنابادی یعنی گاو ، انگار ، اینطور که از اتفاقات و شواهد برمیآمد
- گودال
- مدفوع
صفت ویرایش
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
برگردانها ویرایش
ترجمهها