آویختن
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- /آوِیختَن/
مصدر متعدی
ویرایش
آویختن
- آویزان کردن، فرو گذاشتن، پایین انداختن، حمایل کردن، دار زدن.
مصدر لازم
ویرایش
- آویزان شدن، جنگیدن، چنگ زدن، تمسک جستن.
| فعل‌ها | |||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| بن واژه | آویختن | ||||||
| بن ماضی | آویخت | ||||||
| بن مضارع | آویز | ||||||
| شخص | مفرد | جمع | |||||
| اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
| گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آن‌ها | |
| ساده | آویختم | آویختی | آویخت | آویختیم | آویختید | آویختند | |
| استمراری | می‌آویختم | می‌آویختی | می‌آویخت | می‌آویختیم | می‌آویختید | می‌آویختند | |
| کامل | آویخته بودم | آویخته بودی | آویخته بود | آویخته بودیم | آویخته بودید | آویخته بودند | |
| التزامی | آویخته باشم | آویخته باشی | آویخته باشد | آویخته باشیم | آویخته باشید | آویخته باشند | |
| مستمر | داشتم می‌آویختم | داشتی می‌آویختی | داشت می‌آویخت | داشتیم می‌آویختیم | داشتید می‌آویختید | داشتند می‌آویختند | |
| حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آن‌ها | |
| ساده | آویزم | آویزی | آویزد | آویزیم | آویزید | آویزند | |
| استمراری | می‌آویزم | می‌آویزی | می‌آویزد | می‌آویزیم | می‌آویزید | می‌آویزند | |
| کامل | آویخته‌ام | آویخته‌ای | آویخته/آویخته‌است | آویخته‌ایم | آویخته‌اید | آویخته‌اند | |
| ملموس | دارم می‌آویزم | داری می‌آویزی | دارد می‌آویزد | داریم می‌آویزیم | دارید می‌آویزید | دارند می‌آویزند | |
| التزامی | بآویزم | بآویزی | بآویزد | بآویزیم | بآویزید | بآویزند | |
| آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آن‌ها |
| خواهم آویخت | خواهی آویخت | خواهد آویخت | خواهیم آویخت | خواهید آویخت | خواهند آویخت | ||
| دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
| امر | بآویز | بآویزید | |||||
| نهی | نآویز | نآویزید | |||||
––––