فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَهل/حال/

  اسم مرکب

ویرایش

اهل‌‌حال (گفتگو)(مجاز)

  1. آنکه اهل گفتن و خندیدن و شوخی است و با هر کس به فراخور حال او دمخور می‌شود.
  2. آنکه مایل به معاشقه با دیگران است. (زن).
  3. آنکه با ذوق عارفانه و دریافت‌های روحانی به معرفت دست می‌یابد. مقابل اهل قال.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن