بمیر
فارسی
ویرایشاسم
ویرایش- ️🗣 // 📤 🌐
- بمیر. [ ب ِ ] ( فعل امر ) امر از مردن است که گاه به صورت نفرین و دشنام به کار می رود و توان آن را در شمار اصوات آورد: بمیر؛ خفه شو. ای بمیری ( در تداول عامه ). و در این بیت سعدی نیز نفرین گونه ایست : بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجیست که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست. سعدی. و رجوع به مردن شود. - امثال : بمیر و بدم ؛ طفلی را به شاگردی آهنگری بردند. استاد تمرین را نخست عمل دمیدن به وی محول کرد. طفل بسهولت و آسانی کار استخفاف میکرد. لیکن پس از زمانی کوتاه تعب بر او راه یافت. از استاد پرسید بنشینم و بدمم ؟ استاد گفت بنشین و بدم. باز ساعتی دیگر ماندگی بیشتر غلبه کرده ، گفت به پهلو افتم و بدمم ؟ استاد گفت به پهلو افت و بدم.بار سوم سؤال کرد بخوابم و بدمم ؟ استاد برآشفت و گفت بمیر و بدم. مثل را حالا در مقام شکایت از اجبار به کاری متعب یا ضعف یا مرض یا پیری گویند. ( امثال و حکم دهخدا ).
منابع ها.
لغت نامه دهخدا
ترجمه
ویرایش
|