فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /بو/

  اسم ویرایش

بو

  1. عطر، رایحه، آن چه به وسیله بینی و حس شامه احساس شود.
  2. امید، آرزو.
  3. بُوْ: در گویش گنابادی یعنی بود ، هست

مصدر متعدی ویرایش

  1. درک کردن، دریافتن.

زبان دیگر ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • عربی

  اسم ویرایش

  1. در آغاز کنیه‌های عربی می‌آید: بوالقاسم، بوالفضل.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین