(جُ لُ)

فارسی ویرایش

جِلُوْدار :(jelowdar) در گویش گنابادی یعنی رئیس ، رهبر ، فرمانده ، صاحب فکر و عمل ، اندیشمند و پیشقدم

ریشه‌شناسی ویرایش

صفت فاعلی ویرایش

اسم مرکب ویرایش

  1. کسی که زمام اسب ارباب خود را در دست گرفته راه برد.
  2. طلایه، پیش قراول. ؛ ~ کسی بودن توان مبارزه با آن کس را داشتن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها ویرایش

انگلیسی
herald