نام زبان ویرایش

ریشه شناسی ویرایش

  • نیاهندوایرانی

آوایش ویرایش

  • /دِوُر/

  اسم ویرایش

دور

  1. جایی‌که با جای دیگر فاصله مکانی نسبتا زیادی دارد؛ مقابل نزدیک.

  صفت ویرایش

  1. دارای فاصله مکانی نسبتا زیاد، مقابل نزدیک.
  2. دُوْر: در گویش گنابادی یعنی شجاعت، جسارت، جرئت پیدا کردن.

ریشه شناسی۲ ویرایش

  صفت ویرایش

دِور

  1. محیط، پیرامون. حوالی، اطراف. دفعه، مرتبه. زمان، موقعیت.
  2. هر حلقه از چیزی که پیچیده شده‌باشد.
  3. حرکت دورانی چیزی.

بهاری ویرایش

  فعل ویرایش

دِور

  1. از اصطلاحات بسیار کهن و به زبان معیار باستان، به‌ایست مصدر فعل ایستادن.
  2. (ادیان): خدای حاصلخیزی اقوام کاسی یا کاسیان.

پهلوی ویرایش

  صفت ویرایش

  1. آنچه از ما فاصله مکانی و زمانی دارد. مخالف نزدیک.

عربی ویرایش

  اسم ویرایش

  1. گردش. عصر، زمان.
  2. نوبت.

واژه‌های مشتق شده ویرایش

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن