1. اِ

فارسی

ویرایش
  1. در ترکیب به معنی «دوزنده» می‌آید:

(عا.)

  1. کلک، حقه بازی ؛ ~ُ کلک حقه بازی و تقلب.

دُوْز :(dowz) در گویش گنابادی یعنی دخت و دوز ، دوختن ، به هم وصل کردن

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

و کلک (زُ کَ لَ)

اسم مرکب

ویرایش

(عا.)

  1. حیله، توطئه.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

==فارسی (گویش نیشابوری)

  1. پارو
  1. Doz

برگردان‌ها

ویرایش
انگلیسی
underplot