سپید
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /سِپید/
صفت ویرایش
سپید
- سفید، برنگ سفید، پوست سفید. اسپید. اسفید.
- رنگ شیر خوراکی، رنگ برف تازه.
کهن واژه ویرایش
- سِپید در زبان معیار باستان ممکن است به صورت سَپِد تلفظ گردد؛ و حاکی از بارش برف به اندازهای است که فقط زمین را سفیدپوش نماید؛ و لذا سپید از سَپِد و سفید نیز از سپید اقتباس شده است.
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس/ شاهنامه
- Unipers: sepid