شمال
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /شُمال/
اسم ویرایش
شمال
- (جغرافیا): یکی از چهار جهت اصلی. که هرگاه ناظری رو به مشرق ایستاده باشد، در سمت چپ او واقع میشود، مقابل جنوب.
- شمال ممکن است به دو بخش شم - آل قابل تجزیه باشد و در زبان معیار باستان به معنی ایل شمعدار یا مشعلدار بوده، شاید در ابتدا دستههای چوبهای دسته شده آتش زده منظور بوده باشد.
- شُمال: در گویش گنابادی یعنی باد ، نَسیم
زبان دیگر ویرایش
- عربی
اسم ویرایش
- سمت روبروی ما وقتی که خورشید در سمت راستمان باشد.
- سمت چپ.
- آپا
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین