آب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
HydrizBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز r2.7.3) (ربات: افزودن pa:آب
الدورادو (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
==فارسی==
* پهلوی
===ریشه‌شناسی===
* اسم
* [[عبری]]
مایعی است شفاف، بی‌طعم و بی‌بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن؛ H2O، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب می‌شده. معانی کنایی آب:
 
===اسم===
 
#یازدهمین ماه از سال سریانی برابر با «مرداد ماه».
#نام ماه یازدهم سالِ یهود.
====منابع====
* فرهنگ لغت معین
 
===ریشه‌شناسی===
* [[پهلوی]]
 
#مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب می‌شده. معانی کنایی آب:
#آبرو.
#جلا، درخشندگی.
#رونق.
#رون
 
===اسم مرکب===
#آبی لزج و اندکی قلیایی که از غده‌های دهان ترشح گردد و وقتی با غذا آمیخته شود موجب سهولت هضم آن می‌گردد، بزا
 
#خفته (بِ خُ تِ)
 
===قید===
#اشک.
#عرق.
#عر
 
#نازکی.
#شادابی.
سطر ۳۵ ⟵ ۱۶:
#عصاره، شیره.
#رود، نهر.
#بزاق، آب دهان.
#بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.
* سریانی - عبری
====منابع====
* اسم
#یازدهمین ماه از سال سریانی برابر با «مرداد ماه».
#نام ماه یازدهم سالِ یهود.
==منابع==
* فرهنگ لغت معین
 
#ریختگی (تِ)
 
 
===اسم مصدر===
#آبروریزی، افتضاح.
 
#رز (بِ رَ)
 
#شراب، می.
#آب زهر.
 
#دهان (بِ دَ)
 
===اسم مرکب===
 
#آب راکد.
#ژاله.
#برف.
#تگرگ. یخ.
#شیشه، بلور.
#شمشیر (در غلاف)
 
#خانه (نِ)
 
===اسم مرکب===
#مستراح، مبرز، مبال.
 
===ریشه‌شناسی===
#پهلوی آپ
===آوایش===
[äb]
 
===اسم===
 
#آب [[مایع|مایعی]] است [[بی‌رنگ]]، [[بی‌بو]]، [[بی‌طعم]]؛ مرکب از دو [[اتم]] ِ [[هیدروژن]] و یک [[اتم]] ِ [[اکسیژن]]. در [[یک‌صد]] درجه یِ [[سانتی‌گراد]] به [[جوش]] می‌آید و در [[صفر]] درجه یِ [[سانتی‌گراد]] [[منجمد]] می‌شود. در [[طبیعت]] به مقدار ِ زیادی موجود است. یکی از [[مایع|مایعات]] ِ مورد ِ نیاز ِ [[بدن]] ِ [[انسان]] است.
#[[آبرو]]، [[آب رو]]
#[[طراوت]]، [[شادابی]]
#[[رونق]]، [[رواج]]
#[[ارزش]]
#[[روشنی]]
#[[شرف]]
 
====برگردان‌ها====
سطر ۹۱ ⟵ ۳۳:
*[[کردی]]: [[ئاو]]، [[av]]
*[[مالایی]]: [[air]]
[[رده:اسم‌های فارسی]]
====منابع====
* فرهنگ لغت معین
 
==عبری==
===آوایش===
[äb]
 
===اسم===
 
#نام ِ [[ماه]] ِ [[یازدهم]] ِ [[سال]] ِ [[سریانی]] یا [[رومی]]، مطابق با [[مرداد]]
[[ماه]] و نام ِ [[ماه]] ِ [[یازدهم]] از سال ِ [[ملی]] یِ [[یهود]] و [[ماه]] ِ [[هشتم]] در [[تقویم]] ِ [[شمسی]] یِ [[کشور|کشورها]] یِ [[عربی]] که بعد از [[ماه]] ِ [[تموز]] و پیش از [[ماه]] ِ [[ایلول]] و مطابق ِ [[ماه]] ِ [[اوت]] است.
 
===ضرب المثل ها در مورد آب===
مثل . [[آب رفته از جوی را نمی توان باز گرداند]]
 
مثل . [[آب در كوزه و ما تشنه لبان مي گرديم]]
 
مثل . [[آب از سرچشمه گل آلود است]]
 
مثل . [[آب به آب شدن]]
 
مثل . [[آب را خت (گل آلود)
 
# کن و ماهی بگیر]]
 
مثل . [[آب زور بالا میرود]]
 
مثل . [[آب که سر بالا بره، قورباقه ابو عطا می خونه]]
 
مثل . [[آب که از سر گذشت، چه یه وجب، چه صد وجب]]
مثل . [آب سَربالا نمیرود]]
مثل . [آب و آبادانی]]
 
[[رده:واژه‌های فارسی]]
 
[[رده:واژه‌هایاسم‌های عبری]]
 
[[رده:اسم‌های پهلوی]]
[[رده:اسم‌های مرکب فارسیسریانی]]
[[رده:اسم‌های مرکب فارسی]]
[[رده:اسم‌های مرکب فارسی]]
[[رده:اسم‌های مرکب فارسی]]
[[رده:اسم‌های مصدر فارسی]]
[[رده:اسم‌های فرانسوی از فنلاندی]]
 
==ایتالیایی==
برگرفته از «https://fa.wiktionary.org/wiki/آب»