فارسی ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آج/

  اسم ویرایش

آج

  1. برجستگی‌های سطح چیزی.
  2. حوزه: [مهندسی بسپار- تایر] هریک از بخش‌های مجزای نقش رویه، با شکل‌های هندسی مختلف، مانند دنده یا نوار، که با شیار از یکدیگر جدا شده‌اند و درمجموع، نقش رویه را تشکیل می‌دهند.

برگردان ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن

«آج» هم‌ارزِ «tread element»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر هشتم، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳-۰۸-۸ 


زبان دیگر ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • بهاری

آوایش ویرایش

  • /آج/

  صفت ویرایش

آج

  1. مترادف گرسنه در زبان فارسی.

منابع ویرایش

  • فرهنگ شمس