فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /تُخم/

  اسم ویرایش

تخم

  1. (جانوری، گیاهی): سلولی که بر اثر ترکیب سلولهای جنسی نر و ماده بوجود می‌آید، نطفه. اصل، نسب، نژاد.
  2. (جانوری): جسم گرد یا بیضی شکلی که در بدن پرندگان ماده تولید می‌شود و وسیله تولید مثل آنهاست.
  3. بیضه ماکیان و غیر آن.
  4. (گیاهی): بذر گیاه.

 مثال ویرایش

  1. تخم چیزی را ملخ خوردن کنایه از: نایاب بودن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین