سوسن
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- نیاهندوایرانی
آوایش ویرایش
- /سو/سَن/
اسم ویرایش
سوسن
- گلی است بابرگهای دراز و باریک و گلهای خوشبو به رنگهای مختلف.
- نامی دخترانه
= صفت ویرایش
- (عامیانه): خالهزنک
- فردی که رفتارهایی مانند غیبت و... دارد.به طوری که در شعر زیر داریم:
- ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
- اینجا مراد از سوسن همان «خاله زنک» میباشد و صد زبان داشتن اشاره به عمل غیبت کردن دارد
- ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین