پذیرفتن
(پَ رُ تَ)
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
مصدر متعدی ویرایش
- برداشتن، قبول کردن.
- به عهده گرفتن.
- استجابت.
- اقرار کردن.
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
فعل ویرایش
- پذیرفتن
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | پذیرفتن | ||||||
بن ماضی | پذیرفت | ||||||
بن مضارع | پذیر | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | پذیرفتم | پذیرفتی | پذیرفت | پذیرفتیم | پذیرفتید | پذیرفتند | |
استمراری | میپذیرفتم | میپذیرفتی | میپذیرفت | میپذیرفتیم | میپذیرفتید | میپذیرفتند | |
کامل | پذیرفته بودم | پذیرفته بودی | پذیرفته بود | پذیرفته بودیم | پذیرفته بودید | پذیرفته بودند | |
التزامی | پذیرفته باشم | پذیرفته باشی | پذیرفته باشد | پذیرفته باشیم | پذیرفته باشید | پذیرفته باشند | |
مستمر | داشتم میپذیرفتم | داشتی میپذیرفتی | داشت میپذیرفت | داشتیم میپذیرفتیم | داشتید میپذیرفتید | داشتند میپذیرفتند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | پذیرم | پذیری | پذیرد | پذیریم | پذیرید | پذیرند | |
استمراری | میپذیرم | میپذیری | میپذیرد | میپذیریم | میپذیرید | میپذیرند | |
کامل | پذیرفتهام | پذیرفتهای | پذیرفته/پذیرفتهاست | پذیرفتهایم | پذیرفتهاید | پذیرفتهاند | |
ملموس | دارم میپذیرم | داری میپذیری | دارد میپذیرد | داریم میپذیریم | دارید میپذیرید | دارند میپذیرند | |
التزامی | بپذیرم | بپذیری | بپذیرد | بپذیریم | بپذیرید | بپذیرند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم پذیرفت | خواهی پذیرفت | خواهد پذیرفت | خواهیم پذیرفت | خواهید پذیرفت | خواهند پذیرفت | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بپذیر | بپذیرید | |||||
نهی | نپذیر | نپذیرید |
آوایش ویرایش
[paziroftan]
برگردانها ویرایش
- ایتالیایی
فعل ویرایش
فعل ویرایش
- انگلیسی
- vouchsafe