فارسی ویرایش

فعل ویرایش

  1. یاد کسی رفتن
  2. از یاد بردن، فراموش کردن.
  1. یادم رفت زیر غذا را کم کنم، غذا سوخت.
  2. استاد یادش رفت این را به شاگردانش یاد بدهد.

برگردان‌ها ویرایش