فارسی ویرایش

ریشه شناسی ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • [آزمودِن]

  فعل ویرایش

آزمودن

  1. آزمایش کردن، امتحان کردن، تست گرفتن.

  مصدر متعدی ویرایش

  1. امتحان کردن، آزمایش کردن.
  2. تجربه کردن.
  3. سنجیدن.
  4. به کار بردن.
  5. ریاضت دادن.

واژه‌های وابسته ویرایش

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین