اجرایدن
فارسی ویرایش
مصدر ویرایش
- فرایند انجامیدن براساس یه روال/برنامه؛ به جریان کار انداختن:
فعل ویرایش
اجرایدن
- /اِجرایْدَنْ/
- چیزی را برمبنای یه روال/برنامه انجامیدن؛ به جریان کار انداختن:
- دیروز نرمافزاره هه را در رایانهام اجرایدم.
- رایانهام خیلی خوب بازی هه را اجراید.
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | اجرایدن | ||||||
بن ماضی | اجراید | ||||||
بن مضارع | اجرای | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | اجرایدم | اجرایدی | اجراید | اجرایدیم | اجرایدید | اجرایدند | |
استمراری | میاجرایدم | میاجرایدی | میاجراید | میاجرایدیم | میاجرایدید | میاجرایدند | |
کامل | اجرایده بودم | اجرایده بودی | اجرایده بود | اجرایده بودیم | اجرایده بودید | اجرایده بودند | |
التزامی | اجرایده باشم | اجرایده باشی | اجرایده باشد | اجرایده باشیم | اجرایده باشید | اجرایده باشند | |
مستمر | داشتم میاجرایدم | داشتی میاجرایدی | داشت میاجراید | داشتیم میاجرایدیم | داشتید میاجرایدید | داشتند میاجرایدند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | اجرایم | اجرایی | اجراید | اجراییم | اجرایید | اجرایند | |
استمراری | میاجرایم | میاجرایی | میاجراید | میاجراییم | میاجرایید | میاجرایند | |
کامل | اجرایدهام | اجرایدهای | اجرایده/اجرایدهاست | اجرایدهایم | اجرایدهاید | اجرایدهاند | |
ملموس | دارم میاجرایم | داری میاجرایی | دارد میاجراید | داریم میاجراییم | دارید میاجرایید | دارند میاجرایند | |
التزامی | باجرایم | باجرایی | باجراید | باجراییم | باجرایید | باجرایند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم اجراید | خواهی اجراید | خواهد اجراید | خواهیم اجراید | خواهید اجراید | خواهند اجراید | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | باجرای | باجرایید | |||||
نهی | ناجرای | ناجرایید |