فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

انتزاع + ـیدن

مصدر گذرا ویرایش

  1. سادیدن چیزی با حذفتن خصیصه‌های غیرضروریش؛ سادیدن چیزی با حذفیدن جزئیات ناخواسته‌اش:
    «انتزاعیدن» یکی از اصل‌های اساسی شی‌گرایی است.
    در سیستمم «کاربر» را به یه نوع-موجودیت با ویژگی‌های «نام و نام‌خانوادگی»، «شماره‌ملی»، و «رایانامه» انتزاعیدم.
    وقتی می‌خواستم یه تختخواب بخرم، اتاقم را به «ابعاد کف» و «رنگ دیوار» انتزاعیدم.

صرف فعل ویرایش

انتزاعیدن [اِنْتِزاعیدَنْ]

برگردان ویرایش