فارسی ویرایش

مصدر ویرایش

  1. فرایند نمایانتر کردن چیزی در بین چیزهای دیگر؛ برجسته کردن:
    برجستن یه شی در تصور با نورپردازی مناسب شدنی است.
    برجستن ویژگی‌های مثبت یه محصول از اصل‌های اساسی فروش است.

عملواژه ویرایش

  • /بَرْجِسْتَنْ/
  1. چیزی را میان چیزهایی دیگر نمایانتر کردن؛ برجسته کردن:
    • تصویر هه را با نورپردازی مناسب برجست.
    • برای فروختن محصولم، فقط ویژگی‌های مثبتش را برجستم!
عملواژه‌ها
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک برجستم برجستی برجست برجستیم برجستید برجستند
آستانیک هی‌برجستم هی‌برجستی هی‌برجست هی‌برجستیم هی‌برجستید هی‌برجستند
شروعیک تی‌برجستم تی‌برجستی تی‌برجست تی‌برجستیم تی‌برجستید تی‌برجستند
جاریک فی‌برجستم فی‌برجستی فی‌برجست فی‌برجستیم فی‌برجستید فی‌برجستند
فرجامیک وی‌برجستم وی‌برجستی وی‌برجست وی‌برجستیم وی‌برجستید وی‌برجستند
پایانیک دی‌برجستم دی‌برجستی دی‌برجست دی‌برجستیم دی‌برجستید دی‌برجستند
پیوستیک پی‌برجستم پی‌برجستی پی‌برجست پی‌برجستیم پی‌برجستید پی‌برجستند
روالیک می‌برجستم می‌برجستی می‌برجست می‌برجستیم می‌برجستید می‌برجستند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک برجسم برجسی برجسد برجسیم برجسید برجسند
آستانیک هی‌برجسم هی‌برجسی هی‌برجسد هی‌برجسیم هی‌برجسید هی‌برجسند
شروعیک تی‌برجسم تی‌برجسی تی‌برجسد تی‌برجسیم تی‌برجسید تی‌برجسند
جاریک فی‌برجسم فی‌برجسی فی‌برجسد فی‌برجسیم فی‌برجسید فی‌برجسند
فرجامیک وی‌برجسم وی‌برجسی وی‌برجسد وی‌برجسیم وی‌برجسید وی‌برجسند
پایانیک دی‌برجسم دی‌برجسی دی‌برجس دی‌برجسیم دی‌برجسید دی‌برجسند
پیوستیک پی‌برجسم پی‌برجسی پی‌برجسد پی‌برجسیم پی‌برجسید پی‌برجسند
روالیک می‌برجسم می‌برجسی می‌برجسد می‌برجسیم می‌برجسید می‌برجسند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک برجسینم برجسینی برجسیند برجسینیم برجسینید برجسینند
آستانیک هی‌برجسینم هی‌برجسینی هی‌برجسیند هی‌برجسینیم هی‌برجسینید هی‌برجسینند
شروعیک تی‌برجسینم تی‌برجسینی تی‌برجسیند تی‌برجسینیم تی‌برجسینید تی‌برجسینند
جاریک فی‌برجسینم فی‌برجسینی فی‌برجسیند فی‌برجسینیم فی‌برجسینید فی‌برجسینند
فرجامیک وی‌برجسینم وی‌برجسینی وی‌برجسیند وی‌برجسینیم وی‌برجسینید وی‌برجسینند
پایانیک دی‌برجسینم دی‌برجسینی دی‌برجسیند دی‌برجسینیم دی‌برجسینید دی‌برجسینند
پیوستیک پی‌برجسینم پی‌برجسینی پی‌برجسیند پی‌برجسینیم پی‌برجسینید پی‌برجسینند
روالیک می‌برجسینم می‌برجسینی می‌برجسیند می‌برجسینیم می‌برجسینید می‌برجسینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ببرجستم ببرجستی ببرجست ببرجستیم ببرجستید ببرجستند
شروعیک بتی‌برجستم بتی‌برجستی بتی‌برجست بتی‌برجستیم بتی‌برجستید بتی‌برجستند
پایانیک بدی‌برجستم بدی‌برجستی بدی‌برجست بدی‌برجستیم بدی‌برجستید بدی‌برجستند
پیوستیک بپی‌برجستم بپی‌برجستی بپی‌برجست بپی‌برجستیم بپی‌برجستید بپی‌برجستند
روالیک بمی‌برجستم بمی‌برجستی بمی‌برجست بمی‌برجستیم بمی‌برجستید بمی‌برجستند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ببرجسم ببرجسی ببرجسد ببرجسیم ببرجسید ببرجسند
شروعیک بتی‌برجسم بتی‌برجسی بتی‌برجسد بتی‌برجسیم بتی‌برجسید بتی‌برجسند
پایانیک بدی‌برجسم بدی‌برجسی بدی‌برجسد بدی‌برجسیم بدی‌برجسید بدی‌برجسند
پیوستیک بپی‌برجسم بپی‌برجسی بپی‌برجسد بپی‌برجسیم بپی‌برجسید بپی‌برجسند
روالیک بمی‌برجسم بمی‌برجسی بمی‌برجسد بمی‌برجسیم بمی‌برجسید بمی‌برجسند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ببرجسینم ببرجسینی ببرجسیند ببرجسینیم ببرجسینید ببرجسینند
شروعیک بتی‌برجسینم بتی‌برجسینی بتی‌برجسیند بتی‌برجسینیم بتی‌برجسینید بتی‌برجسینند
پایانیک بدی‌برجسینم بدی‌برجسینی بدی‌برجسیند بدی‌برجسینیم بدی‌برجسینید بدی‌برجسینند
پیوستیک بپی‌برجسینم بپی‌برجسینی بپی‌برجسیند بپی‌برجسینیم بپی‌برجسینید بپی‌برجسینند
روالیک بمی‌برجسینم بمی‌برجسینی بمی‌برجسیند بمی‌برجسینیم بمی‌برجسینید بمی‌برجسینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ببرجس ببرجسید
نهی نبرجس نبرجسید
هم‌مصدرها

ترجمه ویرایش