علنیدن

فارسی

مصدر

• /عَلَنیدَنْ/ علنـ + ـیدن

1. فرایند مُمْکِنیدن (ممکن کردن) آگاهْئیدَن (آگاهی یافتن) از اطلاعی؛ علنی کردن:

   • در داکر برای علنیدن کارْلان (فضای‌کاری) راهنمال WORKDIR بَهْرِشته بشود (استفاده می‌شود). شناسه « کناییک » عرفشته نشده. الگو:ردال خطا

عملواژه

• /عَلَنیدَنْ/

1. آگاهئیدن (آگاهی یافتن) اطلاعی را مُمْکِنیدن (ممکن کردن)؛ علنی کردن:

   • در فایل Dockerfile فایْلّان (پوشه‌کاری) را با راهنمال WORKDIR /user/app علنیدم.

   • موفقیتم در آزمون کارشناسی را علنیدم.

عملواژه‌ها

‎ عملواژه‌های فرایندی ساده گذشته شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها سادیک علنیدم علنیدی علنید علنیدیم علنیدید علنیدند آستانیک هی‌علنیدم هی‌علنیدی هی‌علنید هی‌علنیدیم هی‌علنیدید هی‌علنیدند شروعیک تی‌علنیدم تی‌علنیدی تی‌علنید تی‌علنیدیم تی‌علنیدید تی‌علنیدند جاریک فی‌علنیدم فی‌علنیدی فی‌علنید فی‌علنیدیم فی‌علنیدید فی‌علنیدند فرجامیک وی‌علنیدم وی‌علنیدی وی‌علنید وی‌علنیدیم وی‌علنیدید وی‌علنیدند پایانیک دی‌علنیدم دی‌علنیدی دی‌علنید دی‌علنیدیم دی‌علنیدید دی‌علنیدند پیوستیک پی‌علنیدم پی‌علنیدی پی‌علنید پی‌علنیدیم پی‌علنیدید پی‌علنیدند روالیک می‌علنیدم می‌علنیدی می‌علنید می‌علنیدیم می‌علنیدید می‌علنیدند کنون شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها سادیک علنم علنی علند علنیم علنید علنند آستانیک هی‌علنم هی‌علنی هی‌علند هی‌علنیم هی‌علنید هی‌علنند شروعیک تی‌علنم تی‌علنی تی‌علند تی‌علنیم تی‌علنید تی‌علنند جاریک فی‌علنم فی‌علنی فی‌علند فی‌علنیم فی‌علنید فی‌علنند فرجامیک وی‌علنم وی‌علنی وی‌علند وی‌علنیم وی‌علنید وی‌علنند پایانیک دی‌علنم دی‌علنی دی‌علن دی‌علنیم دی‌علنید دی‌علنند پیوستیک پی‌علنم پی‌علنی پی‌علند پی‌علنیم پی‌علنید پی‌علنند روالیک می‌علنم می‌علنی می‌علند می‌علنیم می‌علنید می‌علنند آینده شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها سادیک علنینم علنینی علنیند علنینیم علنینید علنینند آستانیک هی‌علنینم هی‌علنینی هی‌علنیند هی‌علنینیم هی‌علنینید هی‌علنینند شروعیک تی‌علنینم تی‌علنینی تی‌علنیند تی‌علنینیم تی‌علنینید تی‌علنینند جاریک فی‌علنینم فی‌علنینی فی‌علنیند فی‌علنینیم فی‌علنینید فی‌علنینند فرجامیک وی‌علنینم وی‌علنینی وی‌علنیند وی‌علنینیم وی‌علنینید وی‌علنینند پایانیک دی‌علنینم دی‌علنینی دی‌علنیند دی‌علنینیم دی‌علنینید دی‌علنینند پیوستیک پی‌علنینم پی‌علنینی پی‌علنیند پی‌علنینیم پی‌علنینید پی‌علنینند روالیک می‌علنینم می‌علنینی می‌علنیند می‌علنینیم می‌علنینید می‌علنینند عملواژه‌های نافرایندی ساده انجامی شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها گذشته سادیک بعلنیدم بعلنیدی بعلنید بعلنیدیم بعلنیدید بعلنیدند شروعیک بتی‌علنیدم بتی‌علنیدی بتی‌علنید بتی‌علنیدیم بتی‌علنیدید بتی‌علنیدند پایانیک بدی‌علنیدم بدی‌علنیدی بدی‌علنید بدی‌علنیدیم بدی‌علنیدید بدی‌علنیدند پیوستیک بپی‌علنیدم بپی‌علنیدی بپی‌علنید بپی‌علنیدیم بپی‌علنیدید بپی‌علنیدند روالیک بمی‌علنیدم بمی‌علنیدی بمی‌علنید بمی‌علنیدیم بمی‌علنیدید بمی‌علنیدند من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها کنون سادیک بعلنم بعلنی بعلند بعلنیم بعلنید بعلنند شروعیک بتی‌علنم بتی‌علنی بتی‌علند بتی‌علنیم بتی‌علنید بتی‌علنند پایانیک بدی‌علنم بدی‌علنی بدی‌علند بدی‌علنیم بدی‌علنید بدی‌علنند پیوستیک بپی‌علنم بپی‌علنی بپی‌علند بپی‌علنیم بپی‌علنید بپی‌علنند روالیک بمی‌علنم بمی‌علنی بمی‌علند بمی‌علنیم بمی‌علنید بمی‌علنند من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها آینده سادیک بعلنینم بعلنینی بعلنیند بعلنینیم بعلنینید بعلنینند شروعیک بتی‌علنینم بتی‌علنینی بتی‌علنیند بتی‌علنینیم بتی‌علنینید بتی‌علنینند پایانیک بدی‌علنینم بدی‌علنینی بدی‌علنیند بدی‌علنینیم بدی‌علنینید بدی‌علنینند پیوستیک بپی‌علنینم بپی‌علنینی بپی‌علنیند بپی‌علنینیم بپی‌علنینید بپی‌علنینند روالیک بمی‌علنینم بمی‌علنینی بمی‌علنیند بمی‌علنینیم بمی‌علنینید بمی‌علنینند دستوری شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص - تو - تویان/شما - امر بعلن بعلنید نهی نعلن نعلنید

هم‌مصدرها

ناکُناییک کُناییک ناصریح صریح نااثریک اثریک ناجهلیک جهلیک ناجهلیک جهلیک ناجهلیک جهلیک کناشتی کنانشتی کناشتی کنانشتی کناشتی کنانشتی گزاری علنئیدن علنیدن علنشتن - علناودن علناوشتن - علنودن علنوشتن - گزارشی علنئادن علنادن علناشتن - علناوادن علناواشتن - علنویادن علنواشتن - انگیزی علنئاندن علناندن علنانشتن علنشاندن علناواندن علناوانشتن علناوشاندن علنویاندن علنویانشتن علنوشاندن سببی علنئردن علنردن علنرشتن علنشردن علناوردن علناورشتن علناوشردن علنویردن علنویرشتن علنوشردن باعثی علنئاردن علناردن علنارشتن علنشاردن علناواردن علناوارشتن علناوشاردن علنویاردن علنویارشتن علنوشاردن

ترجمه

ممکنیدن (ممکن کردن) آگاهئیدن (اطلاع‌یابی)

• انگلیسی: determine (en)

منبع

• یادداشت‌های مولف