فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آبِستن/شدَن/

  مصدر فعل متعدی ویرایش

آبستن‌شدن

  1. (جانوری): باردار شدن جانور ماده پستاندار بر اثر رسیدن اسپرم نر به بدنش.

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن