خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
آبستهکردن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل متعدی
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/آبَستِه/کردن/
مصدر فعل متعدی
ویرایش
آبستهکردن
(قدیم):
شخم زدن
و آماده کردن برای کِشت.
نیزارهای وسیعی را
آبسته
نموده و در آنجاها
برنج
کاشتند. «
جمالزاده
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن